پنج شنبه 1 خرداد
نصب پرینتر آقای صابری . پرینتر روی ویندوز 10 نصب نمی شد و نمی شد ست دیفالت بزنیم .
بر روی ویندوز دیگری هم تست کردم نصب نمی شد و درایور هم درست بود .
خلاصه پرینتر را تعویض کردیم درست شد .
شام منزل علی آقا رفتیم و آبگوشت میل کردیم . هوا خنک شده است .
جمعه 2 خرداد
همسرم را بردم رسوندم استخر سونا با شکوفه خانم. تالار شارژ اعتبار نداشت .
ناهار منزل پدرم رفتم و حجت عمو هم بود و تن ماهی میل کردیم .
نمایشگاه گل رفتیم و گل رز برای باغچه خریدم 350 و بنجامین برای راهرو 50
سوسیس هات داگ پنیری خردیم و شام میل کردیم . باگت دانه ای 10 هزار تومان
شنبه 3 خرداد
صبح رفتیم تامین اجتماعی و مادرم آزمایش خون و ادرار داد . یک ساعتی طول کشید . بعضی از آزمایش ها از جمله ویتامین دی و روماتیسم را اونجا نداشت و اومدیم دانش و یک میلیون سیصد دادیم و 9:30 بود رسیدم خانه .
با همسرم 6 تا گل رز که خریده بودیم را در باغچه کاشتیم . کار نسبتا سختی بود و گل به راحتی از گلدان بیرون نمی آمد .
با ناهید خانم شنبه بازار رفتیم . توت فرنگی 120 - سیب 60 - خیار 40 - زردآلو 100 خریدیم
پیش آقای رازقی رفتم و فهمیدم که آچار جک من اشکال داره و آچار اونها خوب بود و 300 قیمتش بود . رفتم پیش آقای محمودی و گفتم که یک نفر بیاد سوکت بزنه و من آی پی بدم . کابل ها را کشیدم و اومدم .با تاکسی برگشتم منزل ساعت 21
نمی دونم این کابل ها را چه قدر و چه اندازه خرید کرده اند که توی بازار زیاده . رنگش قشنگه اما به راحتی جک نمیخوره و خسته کننده است برای من . با کابل های NWP من به راحتی جک می زدم اما برای این کابل ها درمانده بودم .
کابل مورد تایید خودم که عاشقش هستم این است :
NWP cat 5E plus UTP-solid type
با سوکت NWP عالی کار میکنه و فوق العاده است .
یک شنبه 4 خرداد
خنک شدن هوا
ساعت 19:30 رفتیم منزل حاج غلام حالش را بپرسیم . با پدرم و ناهید خانم و مادرم و ساعت 21 برگشتیم
دو شنبه 5 خرداد
خنک شدن نسبی هوا
نصب برنامه مطلب روی کامپیوتر ها . نسخه 2011 مطلب فقط بر روی ویندوز 32 بیتی نصب می شود . نسخه 2012a بر روی ویندوز 64 بیتی نصب می شود .
سه شنبه 6 خرداد
دریافت جواب آزمایش از دکتر دانشی
فن گستران رفتم و آی دادم به کامپیوتر ها
قسط بیمه دادم به حامد
منزل پدرم رفتم
چهارشنبه 7 خرداد
مادرم و ناهیدخانم رفتیم تامین اجتماعی و دکتر آزمایش مادرم را نگاه کرد و گفت خوبه
نصب مطلب بر روی کیس و تحویل به مدرس .
وزش باد و گردو خاک شدید در ساعت 19 و شکسته شدن بعضی درختها .
شام منزل علی آقا رفتیم و کله جوش میل کردیم .
آقا مهدی کارت دعوت سجاد را آورد .
پنج شنبه 8 خرداد
با همسرم رفتیم منزل پدرم و سوارشون کردیم تا ببریم ایستگاه راه آهن و بدرقه کنیم برای مشهد . ساعت 21 قطار رسید و ما 8:20 اونجا بودیم . 20 دقیقه توقف داشت و بعد راه افتاد . جواد هم با ماشین مهرناز اومد .
بعد ش رفتیم منزل علی آقا و شام بال و بازوی مرغ که در فر برقی پخته شده بود میل کردیم .
جمعه 9 خرداد
شام کنسرو ماهی میل کردیم و در منزل بودم و استراحت کردیم .
هایپر رفتیم و بر گشتیم
شنبه 10 خرداد
بانک ملت رفتم و پول پدرم را براش واریز کردم .
نظافت منزل بود و به ایشان نسکافه دادم و خورد .
از شنبه بازار خرید کردم . موز 130 - خیار 50 - سیب 65 درهم - هندوانه 25
ساعت 13:30 حرکت کردیم . 110 کیلومتر رفتیم و 14:45 رسیدیم سرچشمه . اسممون را گفتیم کارمند رستوران نوشت و ساعت 15:30 بود رفتیم داخل و ناهار میل کردیم . مرغ 270 - برنج 110 - نوشابه 30 - جمعا 525 شد .
آخرین باری که در این رستوران غذا خوردم مهر 1403 بود با پدرم رفتیم . سرویس بهداشتی هم کنار رستوران اضافه کردند
بعد رفتیم پارک شهید اقبالی رودبار و استراحت کردیم و رودخانه را دیدیم و در پارک منجیل وایستادیم و به سد نگاه کردیم و آرامش خاصی داشت و بسیار دلنشین بود و نوشابه میل کردیم و 19:30 بود راه افتادیم و ساعت 21 رسیدیم . رفت و برگشت 230 کیلومتر رانندگی کردم . کولر هم روشن کردم . خدا را شکر ماشین راحت بود و عالی بود .42 هزار هم عوارض خودرو شد که پرداختم .
منزل ناهید خانم رفتیم و میوه میل کردیم و خانه مامان را چک کردیم و ساعت 22:30 رسیدم منزل و تماشای فینال لیگ قهرمانان اینتر و پاریس که اینتر 5 بر 0 شکست خورد و سیر بودم و میل به شام نداشتم و خوابیدم .
یک شنبه 11 خرداد
قرص کلیندیوم سی خریدم یک ورق 16000
شب ساعت 21 رفتم منزل بتول خانم و فرم بیمه تکمیلی گرفتم برای ماد و پدرم . سالیانه 5300 می شود . 1400 باید اول پرداخت شود و هر سه ماه مابقیش پرداخت شود و تا دی باید تسویه شود .
هوا امروز گرم بود و با موتور که می رفتم کاملا گرمای هوا مشخص بود .
منزل پدرم سر زدم و باغچه را آب دادم و درب را شستم که خاکی بود .
دو شنبه 12 خرداد
دریافت رمز سوالات الکترونیکی
گرمی هوای که با موتور مشخص بود
پاک کردن سیر پدرم یک ساعت وقت برد
سه شنبه 13 خرداد
ساعت 7 از خانه زدیم بیرون با همسرم . ساعت کاری از 6 هست اما تا تخم مرغ را بخوریم و آماده بشیم شد 7 . همسرم رفت کارنامه را بده به بچه ها و خودم رفتم بانک ملی کارگشایی برای گرفتن طلا . خوشبختانه خلوت بود و زیادی معطل نشدم . هشت میلیون ششصد پرداخت کردم و رفتم باجه 9 طلا را تحویل گرفتم .
برای نگهداری هر گرم طلا 42000 می گیرند برای یکسال . من تسویه کردم و اومدم خانه .
جلسه توجیحی مدیر آموزش و معاون آموزش هم اینترنتی ساعت 9 برگزار شد .
نصب دو تا مخزن برای آزمون
چهار شنبه 14 خرداد
صبح رفتم بازار و ساعت 10 بود و زردآلو خریدم 120 - خیار 40 - هندوانه 25 - و رفتم منزل پدرم و میوه را شستم و در یخچال گزاشتم و حیات و جلوی در را جارو کردم و گل ها را آب دادم و ساعتت 13 رسیدم منزل خودمون .
کباب کوبیده را ناهار با همسرم میل کردیم و خوابیدم .
ساعت 17 رفتم ایستگاه راه آهن و قطار هم نیم ساعت بعد رسید . خلاصه همگی اومدیم منزل پدرم و کیسه پدرم را عوض کردم و ساعت 8 اومدم منزل خودمون .
ساعت 22 هم رفتیم منزل علی آقا و دیماج میل کردیم . هوا بسیار خنک بود و من کاپشن پوشیده بودم
تلفن ایستگاه مشهد 05132224681 جهت اطلاع از ساعت حرکت قطار و تاخیرها - البته اگر بلیط به نام خریداری شده باشه از سایت و تلفن داده باشید ، تاخیر قطار پیامک میشه . اگر از دفتر آژانس بلیط بخرید ، پیامک نمی آد و باید زنگ بزنید یا آژانس زنگ بزنه . داخلی 3000 هم از شماره 32004230 جواب میده .
پنج شنبه 15 خرداد
ساعت 11 بود علی آقا اومدند و با ماشین ایشون رفتیم تالار جشن نامزدی سجاد را ببینیم . هوا بسیار خنک بود و عالی . تالار را دیدیم و رفتیم امامزاده اباذر و نماز خوندیم و ساعت 14 رسیدیم منزل .
منصوره خاله عصر اومده بود منزل ناهید خانم و من هم رفتم و بیسکویت هیت شیرین عسل خردیم 108 و بردیم . قاسم دایی و منصوره خاله هم شیرینی خریده بود . در اونجا با آقا رضا شیشه روشنایی خرپشتک را با هم عوض کردیم که شکسته بود و اومدیم منزل شون و عصرانه آش و سالاد ماکارونی میل کردیم و صحبت کردیم . بازی فوتبال ایران و قطر را نشد ببینم .
شب هم ساعت 11 رفتیم منزل علی آقا و غذای نذری پسرعموی علی آقا را گرفتیم و اومدیم خانه . هوا سرد بود و من پکیج را روشن کردم .
جمعه 16 خرداد
بعدازظهر بود که دیدم حالم خوب نیست و حالت تهوع داشتم و میل به غذا نداشتم شام رفتیم منزل پدرم . ساعت 8 شب اونجا بودیم . اونجا هم باز میل به غذا نداشتم . شام تن ماهی بود و من نخوردم از درد به خودم می پیچیدم و نمی تونستم هم بخوابم . بعد از شام مادرم بالا آورد و استفراغ داشت . رنگ و روش پریده بود . خودم هم حال نداشتم . ساعت 11 شب بود رفتیم درمانگاه امام خمینی و دکتر برای مادرم سرم با 4 تا آمپول و برای من دو تا آمپول نوشت و تزریق کردیم و ساعت 12 رسیدیم منزل و خوشبختانه بهتر شدم .
شنبه 17 خرداد
شب را به لطف آمپول ها خوب خوابیدم و کمی بیحال بودم و باید سر کار می رفتم و اولین روز امتحانات بود . خلاصه رفتم اما حالت تهوع داشتم . قرص ضد تهوع خوردم و کمی کسل و بیحال بودم تا بالاخره رفتم خانه و خوابیدم و شب شام مختصری خوردم و خوابیدم .
پدرم هم رفت مطب دکتر امینی و سرم زد . او هم حالش خوب نبود و فشارش پایین اومده بود . نوبت را صبح ساعت 8 از منشی آقای امینی گرفتم .
یک شنبه 18 خرداد
تماشای فینال لیگ اروپا و پیروزی پرتغال برابر اسپانیا در پنالتی در ورزشگاه مونیخ .
رونالدو در دقیقه 90 تعویض شد اما به بازیکنان روحیه داد تا در پنالتی پیروز شوند .
دوشنبه 19خرداد
بعد از رسیدن به منزل و خستگی خوابیدم و شب ساعت 21 رفتم منزل پدرم . جواد آقا هم بود .
تخمه هندوانه گلپری 320 خردیم و پسته 880 از آجیل میلاد مقابل بوستان الغدیر و رفتم منزل .
سه شنبه 20 خرداد
هوای خنک خردادماهی
صبح که از خواب بیدار شدم چشم هایم درد می کرد . شب رفتم مغازه آقا هادی و عینکم را برایم درست کرد .
پدرم رفتند تهران با حاج غلام برای عیادت پسرخاله
تماشای فوتبال ایران و کره شمالی و پیروز سسه بر صفر ایران
چهارشنبه 21 خرداد
منزل پدرم رفتم و 1200 سود بانکی را دادم به ایشان .
شام منزل علی آقا رفتیم و در پشت بام آبگوشت میل کردیم .
پنج شنبه 22 خرداد
پول موبایل را برای آقا مجید واریز کردم . آخرین قسط موبایل
صبح پول برنج را برای حمید آقا واریز کردم . یک میلیون
کتانی های خودم را شستم . بار دوم بود که کتانی را می شورم . بدی کتانی سفید همین هست که زود کثیف میشه .
جشن سجاد رفتیم . ساعت 19 رسیدیم و ساعت 1 برگشتیم . سه میلیون هدیه دادیم . علی آقا 10 میلیون . شام سرو سرویس بود و 8 رقم غذا بود . سالاد خیلی تنوع داشت و هوا تقریبا خنک بود .
جمعه 23 خرداد
تخم مرغ خریدم 145 - به پدرم هم دادم . منزل پدرم رفتم .
شام هم رفتیم منزل علی آقا و در پشت بام دیماج میل کردیم با هندوانه . هوا خوب بود وزش باد کم بود مثل هفته پیش نبود .
شنبه 24 خرداد
شنبه بازار رفتم . سیب زمینی جدا کرده 25 - زردآلو درهم 80 - خیار جدا کرده 30 - زیتون 175 - هویج 60 - بادمجان 40
منزل پدرم رفتم و خیار و طالبی را تحویل دادم و رفتم لوازم آرایشگاه را با همسرم تحویل دادیم و رفتیم منزل . هوا گرم بود و کولر ماشین روشن کردم .
با موتور رفتیم مغازه آقا هادی و تلق عینک را به ایشون تحویل دادیم و شام هم بروستد خوردیم . 195 بورستد لارج و دوغ آبعلی 27
یکشنبه 25 خرداد
امتحانات الکترونیکی لغو شد اما حضوری برقرار بود .
تیم والیبال ایران اوکراین را شکست داد . مسابقات در ریودوژانیرو برزیل برگزار می شود .
هوا گرم شده و وقتی با موتور رانندگی می کردم کاملا گرمای هوا را حس می کردم .
دوشنبه 26 خرداد
تعمیر گیرنده دیجیتال پدرم . بردم مغازه و همان جا خازن ها را برایم عوض کرد و 300 گرفت و بردم منزل و نصب کردم و کار میکنه 02833226107 آراد الکترونیک - جنب کله پزی
شب شام را کوکو سیب زمینی میل کردیم و رفتیم منزل پدرم برای خواب .
سه شنبه 27 خرداد
هوا گرم بود وبا موتور رفتم سر کار
خرید ماکارونی سمیرا 33 تن ماهی پولک 99 و روغن مایع 105 بستنی لیتری 85 و نوشابه 47 از فروشگاه برکت
ایمیل دادم به کیمیا خانم و آقا رضا و جواب دادند .
چهارشنبه 28 خرداد
امتحان آقا سلیمان را به صورت مجازی انجام دادم .
منزل پدرم رفتم و براشون زردآلو 120 و طالبی 50 خریدم و تحویل دادم .
شام رفتیم منزل علی آقا و کباب پخته شده در فر برقی میل کردیم .
پنج شنبه 29 خرداد
امتحان دوم سلیمان را دادیم .
شام رفتیم منزل علی آقا و ران مرغ که در توستر برقی پخته شده بود میل کردیم .
جمعه 30 خرداد
منزل پدرم رفتم .
از فروشگاه پلاسکو اسفنج یدک طی خریدم 150 و وصل کردم به طی و خوب نصب شد و کیفیت خوبی داره
شام منزل علی آقا رفتیم و خورشت کرفس میل کردیم .
شنبه 31 خرداد
زبان انگلیسی مطالعه کردم . تکتیس فور لیسنینگ
ساعت 10 با اتوبوس که کولرش روشن بود و خنک ، رفتم تچهیزات پزشکی و خرید لوازم پدرم را انجام دادم 360 پرداختم.
با ماشین ساعت 12 رفتم خرید میوه . طالبی 35 خردم که که 25 هم بود اما من موقع برگشت در کنار میدان دیدم . سیب 100 و زردآلو 80 ، خیار بوته جدا کرده 55 ، گوجه 30 ، قارچ 100 ، بامیه ریز 120 ، بادمجان 50 ، سیب زمینی جداد کرده 35 ، پیاز 30 . خرید ها را انجام دادم و میوه پدرم را تحویل دادم و اومدم خانه لوبیا را میل کردم . همسرم با شکوفه خانم رفته بود استخر .
شام هم در منزل میل کردیم و خریدها را جابجا کردیم و صداتو را تماشا کردیم .