ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
در یک سازمان که 10 نفر مشغول به کار هستند ، چطور حقوق را تقسیم کنیم که شایستگی ها مد نظر باشد ؟
دوشنبه 1 مرداد 1403
مراکز خرید را دیدن کردیم .
در مرکز خرید AVM فروشگاه های زیادی هست به همراه غذا خوری . من از فروشگاه لوازم خانگی اش دیدن کردم و بسیار جالب بود برام . محصولات به همراه امکانات و قیمت آنها قابل نمایش بود .
سه شنبه 2 مرداد 1403
پارک آبی رفتیم . بلیط هر نفر 500 لیر بود . ساعت 13 تا 17 اونجا بودیم .
چهارشنبه 3 مرداد 1403
برای خرید رفتم ال سی . از ساعت 12 تا 19 در ال سی بودیم .
به طور کلی سه تا فروشگاه ال سی من در وان دیدم :
فروشگاه ال سی در مرکز خرید AVM
فروشگاه ال سی دی خیابان جمهوریت نزدیک هتل ما - 5 دقیقه فاصله داشت پیاده
فروشگاه ال سی در بلواری نزدیک پارک آبی که اسم بلوار را بلد نیستم . من بیشتر از همان دو شعبه اول که نام بردم خرید کردم و حتی فروشگاه خیابان جمهوریت خیلی بزرگتر و کاملتر هم بود .
فروشگاه کتانی در طبقه زیرین AVM :
پنج شنبه 4 مرداد 1403
ساعت 12 سوار ون شدیم و پس از سوار کردن بقیه مسافران ساعت 15رسیدم مرز رازی و بعد از انتظار و چک کردن مدارک ساعت 6 رسیدیم به ترمینال خوی .
ساعت 19 سوار اتوبوس شدیم و نیمه شب جمعه حدود 3.5 صبح رسیدیم قزوین
تعاونی 4 سفر 724 خوی - 04436250801 مقصد خوی - تهران - اتوبوس VIP - کرایه نفری 320000
ساعت حرکت 7 عصر
جمعه 5 مرداد 1403
ظهر بود منزل پدرم رفتم و کلید خانه را گرفتم .
حجت عمو را هم ملاقات کردیم .
عصر با همسرم رفتیم منزل پدرم و هدیه ها را تحویل دادیم و هدیه ناهید خانم را تحویل دادیم .
بعد رفتیم منزل علی آقا و هدیه ها را تحویل دادیم و شام را میل کردیم و ساعت 12 اومدیم منزل .
شنبه 6 مرداد 1403
به دلیل گرمای هوا ، ساعت کاری ادارات تا ساعت 10 بود . رفتم بانک ملت و کارت بانکی خود را تعویض کردم .
شام رفتیم منزل محمودآقا و میهمان جوجه کباب حسن آقا بودیم . هدیه ها را تحویل دادیم .
ساعت 12:30 برگشتیم منزل .
یکشنبه 7 مرداد 1403
به دلیل گرمای هوا ، امروز روز تعطیل بود .
بانک ملت رفتم و کارت جدید ملت گرفتم و موبایل بانکم را فعال کردم .
بازار رفتیم با پدرم و خرید کردیم .
شام رفتیم پارک و دیماج مامان را میل کردیم .
هوا خنک بود و نسیم خوبی می وزید .
دوشنبه 8 مرداد 1403
اعتصاب کارکنان تا ساعت 11 طول کشید .
مغازه محمود آقا رفتم از ساعت 19 الی 21:0 و یک میلیون دریافت کردم .
فاکتور خرید گروه صنعتی فار را ثبت کردم به همراه ثبت فاکتور فروش مشتریان . خانم عابدی از دانشجویان هم اونجا اومد .
سه شنبه 9 مرداد 1403
اعتصاب کارکنان تا ساعت 11 طول کشید .
تماشای مسابقات شنا المپیک - 800 متر آزاد
تماشای اوشین - ریوزو شوهر اوشین بود - ایجی کارمند ریوزو بود .
چهار شنبه 10 مرداد 1403
ساعت 22 ، جوجه بروستد بیست رفتیم . یک عدد فیله 240 - سوپ 20 - نوشابه 33 - جمعا 293
تماشای بسکتبال آمریکا و مسابقات ژیمناستیک
پنج شنبه 11 مرداد 1403
قطعی شبکه خانم حسینی - سیم 8 شبکه قطع می باشد و کامپیوتر آی پی نمی گیرد وبه شبکه وصل نمی شود .
با لن تستر چک کردم و متوجه شدم سیم 8 روشن نمی شود و قطع است . برای همین از اتاق دیگری آزمایش کردم و دیدم تمامی چراغ سیم ها درست است و روشن می شود .
شام رفتیم بوستان معلم . ناهید خانم ماکارونی درست کرده بود و در پارک میل کردیم
جمعه 12 مرداد 1403
شنبه 13 مرداد 1403
بانک آینده رفتم و دو میلیون به حساب پدرم اضافه کردم .جمعا 53 شد .
خرید نان لواش و بربری
بازار رفتیم با ناهید خانم و برای روضه میوه خریدم . شلیل - سیب - آلو - خیار - ساعت 9:30 رفتیم و 11:30 برگشتیم . هوا گرم بود اما میوه خوبی خریدیم . 770 میوه شد و 308 هم شیرینی برای 65 نفر
ناهار را منزل مادرم میل کردیم با محبوبه خانم - قورمه سبزی
عصر رفتم تعویض روغنی طیبا - در کیلومتر 241 روغن ، فیلتر روغن ، هوا را تعویض کردم . 725 هزار شد .
خرید لامپ 12 وات از الکتریکی حامد 45-02833234176
خرید دستگیره درب ورودی 140- ابزار یراق حسینی 02833336198
شام منزل پدرم بودیم و ساعت 23 رسیدیم منزل .
یک شنبه 14 مرداد 1403
شام منزل علی آقا رفتیم و لوبیا پلو میل کردیم .
دو شنبه 15 مرداد 1403
خرید چای قلم دو از موسی زاده - 160
مغازه محمودآقا رفتم . 19 الی 22:20 - تابلو فلزی و لوستر و گلدان فروختیم . یک عدد آباژور را نشان کردم برای خرید .
شام منزل علی آقا رفتیم .
سه شنبه 16 مرداد 1403
چهارشنبه 17 مرداد 1403
کسب نشان طلا توسط ساروی و نشان برنز توسط خانم مبینا نعمت زاده ، یکی از لذت بخش ترین خاطرات این روز بود
استخر رفتم ساعت 21:30
شام منزل علی آقا رفتیم و املت میل کردیم .
پنج شنبه 18 مرداد 1403
شب رفتم برای خرید ذغال . ذغال کبابی می خواستم اما فروشند ذغال قلیان داد و یک کارتن 7 کیلو را 130 خریدم
لیوان یک بار مصرف خردیم 30 -
هندوانه خریدم .
شب وسایل سفر به دورنیکا را آماده کردیم .
جمعه 19 مرداد 1403
ساعت 7:15 رسیدیم منزل پدرم و منتظر شدیم بقیه آماده شوند .
ساعت 8 حرکت کردیم . در پایگاه کوهین ساعت 8:30 صبحانه را میل کردیم .
ساعت 10 بود رسیدم دورنیکا . هوا ابری بود و خنک تر از شهر خودم . 40 هزار ورودی دادیم و وراد شدیم و در زیر سایه درخت که به منقل هم نزدیک بود ، زیر انداز انداختیم و رودخانه هم در روبرویمان بود .
دورنیکا طبیعت زیبایی داشت و سرویس بهداشتی تمیزی داشت و فرنگی هم داشت . محیط نسبتا تمیز بود اما باز هم بطری نوشابه و آب معدنی پیدا می شد روی زمین . خلاصه ناهار را ساعت 13:45 میل کردیم و میوه و میل کردیم . بعد از چرت میان روزی هندوانه میل کردیم و ساعت 16 حرکت کردیم . در رودبار توقف کردیم و مربای بالنگ 70 و کلوچه 12 عدد 98 خریدیم و ساعت 19 بود رسیدیم منزل .
شب آنقدر خسته بودم که 10 دقیقه مونده بود به مسابقه تکواندوی مهران برخورداری ، خوابیدم و مسابقه را ندیدم . و مدال نقره را به ایشان تبریک می گویم .
شنبه 20 مرداد 1403
خرید نان و هماهنگی با جباری برای نصب دستگیره درب .
ساعت 17 رفتم با مادرم بانک جاویدان برای وام و برگشت اومدمیدم لوازم خانگی دیدیم و قیمت گرفتیم . یخچال جنرال 16 میلیون و فروشنده گفت دو قلو 50 میلیون .
رحمان عموزاد قهرمان بهشری هم در یک مسابقه زیبا در سه دقیقه نخست حریف خود را مغلوب کرد و به فینال رفت . چه کشتی بود تا مدت ها یادم نمیره .
ساعت 19 رسیدم منزل تا آقای جباری اومد و دستگیره را با مهارت خاصی نصب کرد .
آخر شب هم مسابقه امیر حسین زارع اهل آمل با حریف گرجستانی را دیدم و مدال نقره ایشان مبارک باشه . امیرحسین خیلی جنگنده کشتی گرفت و 10 بر یک عقب بود که 10 بر 9 شکست خورد .
اما آرین سلیمی ورزشکار کرمانشاهی توانست در یک مسابقه زیبا حریف بریتانیایی خود را شکست بده و دل ما را شاد کند .
یکشنبه 21 مرداد 1403
گرمای هوا
تماس با شرکت دوو برای سفارش خرابی یخچال پدرم . ثبت شد .
اختتامیه المپیک با حضور حسین توکلی و علیرضا حیدری را در شبکه ورزش را تماشا کردم .
دوشنبه 22 مرداد 1403
همسرم و مادرم را رسوندم مطب دکتر طارمی
مغازه محمودآقا رفتم ساعت 19 الی 22:20 و یک عدد آباژور خریدم 700
بعد از مغازه رفتیم منزل آقا مهدی را در کوچه بن بست فردیس دیدیم و ساعت 23:45 رسیدیم خانه
سه شنبه 23 مرداد 1403
خرید میوه از بازار - هلو انجیلی درهم 25 - خیار و گوجه 25 - آلو سیاه 32 - انجیل 40 - سیب زمینی و پیاز 10
عینک پدرم را گرفتیم . نه میلیون و نیم شد . عینک عرشیا 02833337297 و 09929480797
روبینی عینک مادرم را عوض کردیم و برای پدرم میوه خریدم و رسوندمشون خانه
یخچال دیپوینت را که از مجید آقا خریده بودند آورد در منزل پدرم .
شب رفتیم منزل علی آقا
چهار شنبه 24 مرداد 1403
امروز کمی هوا خنک شده بود در مقایسه با روزهای قبل .
اسماعیل و عمویش هم دیشب رفتند کربلا و این هفته سر کار نیستند .
پنج شنبه 25 مرداد 1403
وزش باد ملایم در اویل صبح و کاهش سه تا 5 درجه ای هوا
بر روی کامپیوتر های 324 مهارتی - ویندوز 7 با فلش وی تو ری ویندوز نصب کردم . vtory
شب مادرم خانم جان خورشت قیمه درست کردند و رفتیم منزل محمودآقا میل کردیم و تا 2 صبح اونجا بودیم .
جمعه 26 مرداد 1403
شب مادرم لوبیا پلو درست کردند و ناهید خانم هم لوبیا پلو درست کردند و رفتیم بوستان معلم . ما هم چای با گلاب و میوه بردیم . هوا خنک بود و باد خوبی می وزید . شام را میل کردیم و ساعت 11:40 رسیدیم منزل .
شنبه 27 مرداد 1403
شهرداری برای پرداخت عوارض و پسماند تخفیف گزاشته بود و رفتم پرداخت کردم . 142 عوارض شد و 230 پسماند با جایزه خوش حسابی قسط مسکن را پرداخت کردم و یوروستومی برای پدرم خرید م و اومدم خانه
شب هم رفتیم برای همسرم قطره چشم خریدم با چشم بند و لامپ چراغ خواب خریدم با سیم برای آباژور رفتیم منزل علی آقا .
یک شنبه 28 مرداد 1403
جراحی لاسک چشم همسرم
خرید گوشت از آقا مهدی توسط علی آقا برای خودم و پدرم . حدود 5.5 کیلو شد دو میلیون و ششصد هزار تومان
آقا مهدی گلابی و هلو انجیلی هم دادند که من هم به ناهید خانم و پدرم یک ظرف دادم
دو شنبه 29 مرداد 1403
نصب برنامه پایتون بر روی کلاس 324 انجام نشد و دلیلش منقضی بودن ویندوز7 بود . اومدم از سایت 410 خودم برنامه مخصوص ویندوز 7 را در فلش کپی کردم و برای نصب بردم .ضمنا فلش نصب ویندوزم هم ویروسی شده بود . نصب ویندوز حدود 20 دقیقه با فلش طول می کشید برای سیستم های با مشخصات اونجا . حدود 29 سیستم هست .
مغازه محمود آقا با موتور رفتم . یک زوج جوان با خانواده هاشون اومدند و یک عدد ساعت دیواری نقره ای لوتوس خریدند .5900
ساعت 22:25 بود رسیدم منزل و با همسرم شام میل کردیم .
سه شنبه 30 مرداد 1403
ساعت 9:30 رفتیم مطب دکتر قاجار برای ویزیت چشم همسرم و در مطب اعظم خانم زن سعید آقا را هم دیدیم .
دکتر ویزیت کرد و گفت شنبه ساعت 10 بیایید برای برداشتن پانسمان چشم .
ادامه نصب برنامه پایتون
چهار شنبه 31 مرداد 1403
اداره شهرداری رفتم و عوارض جدید منزل پدرم را گرفتم که آخرین روزی بود که تخفیف داشت . 60 تومان تخفیف فقط برای امسال داشت .
جلسه دفاع عرفان برگزار شد و نمره اش 20 شد . حمدی ، زیبا خانم و منیژه خانم هم بودند .
برنامه پایتون را روی کامپیوتر ها با موفقیت نصب کردم . مهندس صادقی هم vmware 12 نصب کرد با دیپ فریز
استخر رفتم و از آقای اسماعیل زاده کالباس خریدم و شام میل کردیم