دنیای تجارت الکترونیک

دنیای تجارت الکترونیک

فن آوری اطلاعات و تجارت الکترونیک
دنیای تجارت الکترونیک

دنیای تجارت الکترونیک

فن آوری اطلاعات و تجارت الکترونیک

خاطرات آذر ماه 1402

چهار شنبه 1 آذر 1402

کاهش قابل توجه دمای هوا

شام میهمان علی آقا بودیم و با مجمود آقا جوجه بروستد 20


پنج شنبه 2 آذر 1402

شام رفتیم رستوران صمدیه آقای اولیا و من کباب وزیری و همسرم بختیاری میل کرد .


جمعه 3 آذر 1402

خرید میوه برای پردم و برنج برای خودم از حاج محمد

ناهار رفتیم بوستان معلم و ناهار را میل کردیم


شنبه 4 آذر 1402

برگزاری کلاس پیام و مباحث فیبر نوری را گفتم .


یکشنبه 5 آذر 1402


دو شنبه 6 آذر 1402


سه شنبه  7 آذر 1402

خرید میوه از بازار - بادمجان 20-سیب زمینی 10 - هویج 10 - موز 70 - نان روغنی 65 - به 40 - خرما 70

شام منزل پدرم بودیم

تعویض یوروستومی پدرم ساعت 21


آشنایی با دستگاه atm

https://www.youtube.com/watch?v=OXXKE4sN-4Y

کارت های هوشمند

https://www.youtube.com/watch?v=FZn6hCi2bNY


چهار شنبه  8 آذر 1402


پنج شنبه  9 آذر 1402

تعویض روغنی طیبا رفتم و در کیلومتر 235000 روغن را تعویض کردم . 600 هزار شد .

فن گستران رفتم و چک را تحویل دادم تا برایم اصلاح کنند .

شام رفتیم رستوران آقای اولیا . هوا سرد بود و من به دلیل خستگی خوابیده بودم و همسرم زودتر رفت رستوران . ساعت 22 با زنگ تلفن بیدار شدم و نماز را خوندم و تا 22:35 رسیدم رستوران . محمودآقا و علی آقا و خانم افشار اومده بودند اما هنوز از شام خبری نبود . کمی بی نظم بود رستوران و انگار که غذا کافی نبود و دوباره برنج دم گذاشته بودند و این را از نیم خام بودن برنج میشد فهمید . جوجه هم نمک نداشت . خلاصه ساعت 23:30 بود که شام را میل کردیم . همه این ها به کنار ، سردی غذا هم مزید بر علت شد . دیگه دوست ندارم برم این رستوران . اشتباهاتشون دو هفته ای هست که تکرار می شد .


جمعه  10 آذر 1402

پاتن جامه رفتم تا ببینم تخفیف زده چی هست . خلاصه پیراهن بافت یک میلیون پنجاه هزار تومان با تخفیف هفتصدو هشتاد هزار تومان . بعدش استخر رفتم ساعت 14


شنبه  11 آذر 1402

کلاس ادوات را برگزار کردم و بنزین آزاد زدم . ساعت 13:45 بود رسیدم منزل .


یکشنبه  12 آذر 1402


دوشنبه  13 آذر 1402

فن گستران رفتم و چک اصلاح شده را گرفتم . مبلغ چک را عددی نوشت و حروفی را درست کرد .


سه شنبه  14 آذر 1402

پدرم خودش برای اولین بار یوروستومی را عوض کرد .

تعویض پیراهن دورس پدرم از آقای مافی ساعت 20

پیتزا پله رفتیم . مخلوط میل کردیم .

کابل فیبر نوری در دریا


چهار شنبه  15 آذر 1402


پنج شنبه  16 آذر 1402

از لوازم فروشی نیک راه ، واندرسیل خریدم برای رفع درز گرفتگی رادیاتور ماشین . 60 هزار

بلوار اسدآبادی - اول شیشه چی - 02833574014

حضور کارآموز در دفترم

شب منزل محمود آقا دعوت کردند اما به دلیل اینکه روی پروژه درسی ام کار می کردم نرفتیم .


جمعه  17 آذر 1402

ناهار منزل علی آقا رفتیم و دل مرغ را سیخ زده بودند و هوا خوب بود در پشت بام میل کردیم .

عصر رفتیم نمایشگاه لوازم خانگی - غذا ساز قیمت گرفتم دویلیون نهصد و یک مدل دیگه هم داشت یک میلیون و پانصد .

آقای طباطبایی یک عدد مبل تختخواب شو داشت برای فروش . دو نفره 12 میلیون البته در نمایشگاه آذر 1402

0919-3900705

09927289236

آقای حاجی آقا سی هم از اقبالیه دستگاه تصفیه کن آب می فروخت . حدود 8 میلیون

09191818851

09128834002


شنبه  18 آذر 1402

کلاس سخت افزار را برگزار کردم .

نمایندگی پاتن جامه مهرشهر رفتم . تخفیفات هفته گذشته را برداشته بود . دورس را قیمت گرفتم 870 در حالی که 650 بود هفته پیش . بلوار ارم نبش 113 غربی

02634011692

محل کار جواد رفتم و ساعت 15:30 رسیدم منزل .


یک شنبه  19 آذر 1402

اداره آب رفتم برای یادآوری در خصوص تعویض کنتور آب .

منزل پدرم رفتم و صبحانه را با آنها میل کردیم .


دو شنبه  20 آذر 1402

تحویل دو عدد قابلمه و ماهی تابه به آقای رنجبری . فروشنده لوازم خانگی . یک ظرف سه تیکه گرفتم .

با فهیمه خاله رفتیم و تعداد زیادی قابلمه خراب را تحویل دادیم و یک عدد جالباسی استیل خرید خاله همسرم .

ضایعاتی شامل  : فلزات چدن - روی - استیل - آهن - راه تشخیص به کمک آهن ربا می باشد .

خرید خردکن گاسونیک از آقای رنجبری - 1600


سه شنبه  21 آذر 1402

تعویض یوروستومی توسط پدرم

خرید میوه از بازار - بادمجان 20-کاهو پیچ 20-هویج 10 - سیب مراغه 27 - انار کاشمر 40 - خیار 27 - نواربهداشتی 26500-شیرمال 10 - به 35 - کلم بروکلی 40 -


چهار شنبه  22 آذر 1402

پیروزی پورتو در برابر شاختار و گلزنی مهدی تارمی


پنج شنبه  23 آذر 1402

استخر رفتم و تمرینات خوابیدن روی آب را تمرین کردم .

شام منزل علی آقا بودیم و محمود آقا هم بودند . آقا مصطفی هم ساعت 22:30 اومدند و با همیدیگر خورشت آلو خوشمزه را میل کردیم .


جمعه  24 آذر 1402

واریز پول به حساب بتول خانم با کارت پدرم . 1400

شام منزل علی آقا رفتیم و لازانیا میل کردیم .


شنبه  25 آذر 1402

اداره آب رفتم در خیابان سعدی و امور مشترکین چک کرد و گفت مصرف 35 متر زده شده برای کنتور آب شما و درست هست برای 7 نفر . کنتور فعلا باید صبر کنیم تا بیاییند و عوض کنند .

مغازه مجید آقا رفتم و یک عدد گوشی A24  برای همسرم خریدیم .

شام رفتیم منزل علی آقا و فهیمه خانم هم بودند و کیک برای مادرجون گرفته بود محمود آقا چون شب تولد مادرجون بود . 500 کادو دادیم و علی آقا دومیلیون .شام هم مرغ آبپز میل کردیم .


یک شنبه  26 آذر 1402

در منزل بودم و استراحت کردم . چشم هایم درد می کرد و انگار خستگی و سرما خورده باشه . قرص استامیونفن میل کردم و استراحت کردم .

کششمش پدرم را پاک کردیم و شب بردم تحویلشون دادم .

تماشای سریال آوای باران  محصول سال 1392

جواد آقا هم ماشینشون را تحویل گرفته بودند .


دو شنبه  27 آذر 1402

جلسه تعاونی مسکن از ساعت 14 الی 17 با حضور اکثریت در آمفی تاتر

مغازه مجید آقا رفتم و پول موبایل را حساب کردم . قیمت گوشی با گلس ، کیف ، محافظ لنز دوربین ، شارژر شد نه میلیون و پانصد هزار تومان . چهار میلیون پرداخت کردم و مابقی را در سه فقره تا پایان سال 1402 پرداخت می کنم. هوا خیلی سرد بود و باد می وزید .

پدرم یوروستومی را خودش عوض کرد .

شب ساعت 21:30 بود رفتیم فاطمه خانم را سوار کردیم و اورژانس تامین اجتماعی رفتیم . دکتر ویزیت کرد و از رادیولوژی عکس گرفتیم و نشون دادیم و گفت باید آتل ببندیم . خلاصه ساعت 11 بود که دکتر آتل گرفت و اومدیم منزل و شام که کلم پلو بود را میل کردیم . هوا سرد بود و منفی یک بود .

صف طولانی در جایگاه سوخت به دلیل کارنکردن کارت سوخت های  1500 الکترونیکی و استفاده از بنزین آزاد 3000 تومانی


سه شنبه  28 آذر 1402

ساعت 14 رفتم بنزین بزنم که خیلی شلوغ بود و منصرف شدم . رفتم دنبال پدرم و مادرم و خواهرم رفتیم برای شب یلدا خرید کنیم . بازار رفتیم و خیلی خیابان شلوغ بود و هوا سرد . خوشبختانه جای پارک پیدا کردم و ماشین را پارک کردم و از ساعت 14:45 تا 16:15 در بازار بودیم و لوازم مورد نیاز را خریدم . قیمت ها کمی بالاتر رفته بود از اون چیزی که باید باشه . شاید به دلیل تقاضای زیاد باشه یا سرمای هوا و کرایه ماشین که اثر گذاشته باشه . من هم انار خریدم 170 کیلویی 50 برای پدرم تا دان کنم و بیارم اونجا . خلاصه تا بیام خانه نماز ظهرم غذا شد و ناهار نخورده بودم تا ساعت 17 .

بعد از تماشای شکیب و فوتبال جام باشگاه های جهان رفتم بنزین بزنم و یک ساعت صف بودم و ساعت 1 رسیدم خانه و خوابیدم .


چهار شنبه  29 آذر 1402

پدرم تاری دید داشت که گفتم قطره چشم بگیره از داروخانه و خوشبختانه بهتر شد وقتی قطر زد . اما حتما یک دکتر ویزیت کنه بهتر است .

ساعت 19:30 رفتم آرایشگاه محمد . 70

شام رفتیم منزل علی آقا و خاگینه میل کردیم . هوا سرد بود .


پنج شنبه  30 آذر 1402

شب یلدا منزل محمود آقا بودیم . تمام فامیل اونجا بودند. شام هم کباب کوبیده بود که از رستوران آقا بهروز سفارش داده شده بود . میز یلدا زیبا و شیک با انار و هندوانه و آجیل تزیین شده بود . ساهت 20:30 رسیدیم و تا 3 صبح اونجا بودیم . تولد مادرجون هم بود .500 هدیه دادیم . پسر ها یک میلیون . در ضمن علی آقا و فاطمه خانم نبودند . هوا سرد بود . مغازه ها بسته بود تا به یلدا بروند . شهر نسبتا خلوت بود و از رفت و آمد خبری نبود .
















نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد